وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

یه روز پشیمون میشی عزیزم

بنظرم بی مهری تو هر سن و موقعیتی که اتفاق بیفته دل آدمو میشکنه

مثلا یه بار دو سه تا از دوستامون که دانشگاه قبول شده بودن گفتن بیاین مام که دانشگاه ندیده بودیم گفتیم بریم 

رفتیم اونجا دو نفر بودیم یادمه که دانشجو نبودیم بعد دیدم اون دوستم که گفته بیاین یه جورایی منو گردن نگرف گفت فقط فلانی رو من دعوت کردم و مهمون منه منم انقد ناراحت شدم، حس کردم اضافی ام با خودم گفتم کاش پام میشکست نمیومدم  که یهو یکی دیگه از همکلاسیای دبیرستانم گف منم مهمون اون باشم  

یا یه بار با اقوام عروسی بودیم، من و دخترخاله م با هم صمیمی بودیم خیلی )

(البته من اینجوری فک میکردم) واسم مث خواهر بود من خواهر ندارم

دیدم اونجا همش منو از خودش می رونه نمیخواد تو جمع همراهش باشم اونجام خیلی دلم شکست 

امروزم خواستم برم بشینم یه جایی که کنار ث باشم دیدم س کیف برداشت گذاشت اونور که من نشینم دوستشو صدا کرد که بشینه امروزم دلم بابت این شکست 

پ.ن: امتحان فردا مث اینکه لغو شد واس همین وقت کردم بیام اینجا اگه میدونستم لغو میشه که انقد فشار نمیخوردم :/ تازه امروز دانشگام نرفتم فقط واس امتحان رفتم غیبتام داره سر به فلک میکشه

پ.ن: فک میکردم هفته ی آخره اما هفته ی بعدم همین آش و همین کاسه س

پ.ن: الان باید فشار جدیدو شروع کنیم 

دو تا امتحان همزمان 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد