وبلاگی برای همه :)

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای همه :)

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

خودتو دوست داشته باش تا بتونی خوش حال باشی

این روزا بیشتر دوس دارم وبلاگ بخونم تا اینکه بخوام چیزی بنویسم 

در واقع هیچ چیزی که بنظرم جالب باشه و بخوام بنویسمش وجود نداره 

ولی چند روز پیش یه روان شناس اومده بود و صحبت می کرد بنظرم اون چیزای جالب تری داره برای گفتن پس منم اینجا مینویسم تا هر کی احتیاج داره بخونه 

گفت که هر اتفاقی که برای ما میفته باید دوره ای برای پذیرشش وجود داشته باشه تا تبدیل به غم یا افسردگی یا خشم یا از این قبیل موارد نشه و و هر کدوم از اتفاقات یه دوره دارن برای اتمام یعنی اگه فرد نتونه تو اون مدت با اتفاقی که براش افتاده کنار بیاد و بپذیره به یکی از موارد بالا تبدیل میشه و اگه آدما بتونن تو لحظه و زمان حال زندگی کنن خیلی کیفیت زندگیشون بالاتر میره 

حالا چرا نمیتونن تو زمان حال زندکی کنن؟ چون دوره اون اتفاقات رو نگذروندن  و این بده این باعث میشه حال و در نهایت آینده تو از دست بدی

بعد ازمون خواستن اسم ۵ نفر که تو زندگی خیلی دوسشون داریم بنویسیم 

شما هم اگه دکس دارین تصور کنین من ادامه مطلبو یکم پایین تر مینویسم

.

.

.

‌.

.

.

.

.

.

خب حالا به ترتیب حذفشون کن 

بعد پرسیدن آیا خودت بین ۵ نفر هستی؟ شما خودتون رو حساب کردین؟ 

و بعد پرسیدن تونستی کسی رو حذف کنی یا نه؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

خب لیست شما باید خودتون باشین یا حداقل خودتون باید جزو ۵ نفر باشین و اگه نتونستی اون آدمارو حذف کنی یعنی وابسته ای و اینم بده

اینکه خودت رو دوست داشته باشی خیلی خیلی مستونه تو مواجهه با هر مشکل و مسئله ای تو زندگی کمکت کنه

یه پارتنر بد داری و رهاش نمیکنی 

حقته لیاقتت همینه چون خودتو به اندازه کافی دوست نداری (البته خودخواهی رو با دوست داشتن خود قاطی نکن، بنظر من بین همه صفات مرز باریکی وجود داره مثلا بین غرور و اعتماد بنفس، بین شجاعت و حماقت و...) 

خلاصه وقتی خودتو دوس داشته دیکه وابستگی زیادی هم به آدمای اطرافت نداری و بهتر میتونی واس زندگیت تصمیم بگیری در نتیجه اتفاقات باب میلت بیشتر میفته و آدم خوشحال تری میشی

بنظر من که درست میگفت 

نظر شما چیه؟

+هررر سال یه توییتی توسط یه نفر نوشته میشه که عهههه جدی فردا عیده اونم نه سال (مثلا)۹۸ سال ۱۴۰۳ 

هر سالم تکرار میشه طرف تو ۴ سال قبل گیر کرده 

کجایی رفیق؟ کجا سیر میکنی که زمان نمیگذره واست 

آخرین پست

واییی که امروز چقدددرررر بد بودم 

از خود امروزم خییلی بدم میاد دیشب ۴.۵ ساعت خوابیدم واس همین کل روز منگ بودم و صبحم رفتم دانشگاه کلاس تشکیل نشد برگشتیم اون عنترایی هم که میگفتن میریم دانشگاه نیومده بودن 

اون همه راهو برگشتم خواستم بخوابم تا از ادامه روز استفاده کنم خوابم نبرد اصولا جزو آدماییم که اگه در حد مرگم خسته باشم روز خوابم‌نمیبره 

رفتم یوتیوب و ویدیو دیدم هی ویدیو پشت ویدیو 

و بعدم فیلم دیدم خلاصه یه مزخرف کامل بودم امروز

به عنوان تنبیه یوتیوبمو حذف کردم که دیگه نرم و دیگه سعی میکنم تا چند روز آینده فیلم نبینم و اینجام دیگه چیزی نمینویسم 

کلا چقد درس خوندم؟ ۴۵ دقیقه 

حالا ببینم تا آخر شب چقدر دیگه میتونم بخونم 

ولی بیشتر تمرکزم رو اینه سر ساعت بخوابم تا به نظم قبلی برگردم

من از زندگی بدم نمیاد 

ولی میدونم هر مرحله سختتر از قبلیه 

بعلاوه واقعا از این دویدن خسته شدم حالم دیگه داره از کتاب  درسی بهم میخوره 

حالم از اتاقم بهم میخوره که از صبح تا شب باید توش درس بخونم 

حالم بهم میخوره وقتی یه چیزیو چند بار مرور کردم میبینم بازم نیاز دارم تمرین کنم 

حااالمممم بهم میخوره از اینکه ۴ سال 

۴۴۴۴۴ فاااااکییینگگگگگ ساللللللل 

وقتم سر این کوفتی گرفته شد لعنتی مزخرف کوفتی بیشعور

ازتتتتت متتننفرررمممممم 

احمق عوضییییی 

تف بهت 

کوفتی بیشعور

گورتو از زندگی کوفتی من گم کن دیگه اه

بی نظمی

ساعت مطالعه م افت کرده، تایم خوابم تغییر کرده تا یه ماه پیش منو میکشتن هم تا این موقع نمیتونستم بیدار بمونم الان یک و نیمه بیدارم 

نمیدونم چه غلطی کردم که اینجوری شدم یکی دو شب بخاطر دانشگاه بیدار موندم اینجوری ساعت خوابم به ف.. رفت 

اونم الان، این موقع 

هفته ی آخره و باز ادا و اصول بچه ها شروع شده که کی میره سر کلاس کی نه 

هیچوقت نشد همه یه تصمیم واحد بگیرن واس همین احتمال زباد فردا باید برم دانشگاه 

یاد یه خاطره مزخرفم افتادم 

یه ترم همه پروژه هامون فردی بود، منم همش دنبال این بودم چجوری پاور و طرح درسو آماده کنم که نمره کامل بگیرم 

بالاخره موضوعو انتخاب کردم و یه پاور خوبم آماده کردم و سر کلاس ارائه دادم استادم بدش نیومد 

عصرش که تو اتوبوس بودم و داشتم برمیگشتم دیدم یکی از دوستام که خوابگاهیه زنگ زد، جواب دادم و گف فلانی یه چیزی بپرسم راستشو میگی؟ گفتم آره بپرس 

گف پاورو خریده بودی یا خودت درست کرده بودی 

گفتم خودم درست کردم بابا (از قضا رفتم بخرم دیدم اشتراک سالیانه میخواد بیخیال شدم) 

گف فلان کس (که میشناختمش چون ترم قبلش همکلاسیم بود و این ترمم اتفاقا همکلاسیمونه) تو کلاسشون خواسته ارائه بده 

استاد پاورو که دیده گفته نه نمیشه اینو یکی تو کلاس قبلی ارائه داده 

من راستش استرس گرفتم نکنه استاد بگه خریدم خلاصه حضوری و مجازی بهش توضیح دادم که بابا من اینو نخریدم خودم درستش کردم 

حالا دقیقا اون همکلاسیمون رفته بود خریده بود

دقیقا همون موضوع همون صفحات 

ولی خب تمش یه نمه فرق داشت ولی مگه استاد اهمیتی میداد؟ 

آخرشم باور نکرد که نخریدم و گف چون تو اول ارائه دادی مشکلی نداره نمره ی اونو نمیدم اگه تغییر نده 

ولی واس من مهم بود باور کنه که دارم راستشو میگم که نکرد

بماند که آخرشم سر جنگ و دعوایی که با بچه ها داشت نمره همه رو کم کرد به هیشکی نمره کامل نداد منم ۱۶ شدم اگه اشتباه نکنم 

ولی به خودگ افتخار کردم که کیفیت پاورم انقد خوب بودآدمی زاده دیگه دلش به این چیزا خوشه 

یکی دیگه از بچه هام ترم پیش همچین اتفاقی واس گزارش کارورزیش افتاد و استادش نمره کامل نداده بود بهش چون معتقد بود خیلی کامله 

حالا مایی هم که اهمیت میدیم اینجوری نمره میگیریم :) 


امید

بعضی وقتا به کله م میزنه بهت پیام بدم...بدون توجه به اینکه تو چی فکر میکنی! چی جواب میدی...چطور رفتار میکنی ، میدونی...تو خیلی از من دوری اما نزدیکترین آدمی ، بعد از دایره ارتباطی خونواده 

نمیدونم چرا دقیقا رو مداری از دایره های ارتباطم قرار گرفتی که فقط با مدار خونواده فاصله داری! نه دورتر ...شاید چون یکم شبیه کسی هستی که سالها دوسش داشتم ...من سریعا متوجه نقاط مشترک تو و اون شدم و حس کردم اگه به تو نزدیک شم انگار به اون نزدیک شدم...اونی که دیگه وجود نداره 

اما وقتی نزدیکت شدم دیدم فقط از دور شبیهشی...تو به خوبی اون نیستی 

شاید چون من آدم تو نبودم خوبِ من نشدی 

ورژن خوبت رو به من نشون ندادی 

ولی بهرحال باعث شدی مسیری رو شروع کنم که تصمیم به رهاکردنش داشتم 

الان برای ادامه ش به خود تو احتیاج دارم...نباید اینو بگم چون تویی وجود نداره و من نمیتونم وسط راه همه چیو رها کنم 

نمیدونم چجوری توضیحش بدم؟ اصلا نمیدونم درسته یا نه

البته که بیشتر حس میکنم غلطه تا درست 

ما فقط بعضی چیزارو از دید مشترکی میبینیم و این معنیش این نیست همه چیو مثل هم ببینیم 

به جای اینکه اینارو به خودت بگم اینجا مینویسم چون اگه بهت بگم هم نمیخونی و واست مهم نیست 

و متاسفانه من کسی رو تو مداری که گفتم جز تو ندارم و مجبورم فقط با تو حرف بزنم  اونم اینجا 

باز هم میتونم مقاومت کنم و بهت پیام ندم 

چرا؟ 

تو خوشحالم میکنی؟ 

نه 

میبینی حتی از فیلتر اول هم رد نمیشی که بعدش از خودم بپرسم بهم آسیب میزنی یا نه 

ای کاش کسی بود که دقیقا منظورمو بفهمه 

گاهی برای خوب شدن فقط کافیه یه نفر حرفاتو بشنوه 

بدون اینکه چیزی بگه

کمکی بکنه 

فقط گوش کنه 

من از تو فقط این انتظارو دارم که قطعا انتظار بیخودیه 

چون تو مثل من به این مسئله نگاه نمیکنی 


در مسیر یونی

کی صبح میاد وبلاگ نویسی؟ آفرین من 

کی به جای اینکه درس بخونه میاد وبلاگ نویسی؟ آفرین من 

داشتم عکسای گالریمو میدیدم که شماره تلفن جایی که از پانلش عکس گرفته بودم و روش شماره نوشته شده بود پیدا کنم که پیدا نکردم 

واضح یادمه دوربینو باز کردما ولی نمیدونم چرا عکس نگرفتم شاید یادم رفته شایدم حذف شده واس همین شاید مجبور شم حضوری برم 

اسنپی که سوار شدم خیلی آهنگ چرتی گذاشته سر صبحی ولی کاری از دست من برنمیاد و باید تحمل کنم 

آره داشتم عکسارو نگاه میکردم که چشمم خورد به یه سری عکس که از بچه ها گرفتم 

بهشون سه تا انتخاب دادم و گفتم از بین اینا یکیشو انتخاب کنن و نقاشی کنن 

بعدم یکی داوطلبانه اومد گف میشه از من و نقاشیم عکس بگیرین، منم گفتم خب چه اشکالی داره عکس انداختم (یا گرفتم؟ نمیدونم همیشه تو پیدا کردن فعلش که گرفتمه یا انداختم شک میکنم، هیچوقتم با یه فارس زبان برخورد نداشتم بپرسم شمایی که داری میخونی اگه زبان مادریت فارسیه منو راهنمایی کن لطفا ) 

خلاصه اون اومد و بقیه هم پشت سرش اومدن 

دو تا نتیجه گرفتم 

اینکه بچه ها چقدر از خلق کردن خوششون میاد نقاشی، کاردستی یا... شاید واس همینه همه هنرو دوس دارن حالا شاخه های مختلف و چقد خوشحال میشن وقتی به چیزی که خلق کردن افتخار میکنی 

و چقد خوب میشه وقتی میخواییم یه چیزی یادشون بدیم با این چیزا مخلوطش کنیم تا بهتر بفهمن بخصوص که الان خیلی از بچه ها دیر به هوش انتزاعی میرسن و با همین چیزای بصری باید یه چیزی مث ریاضی رو یاد بگیرن مثلا کاردستی درست کنن و...

دو اینکه چقد آدمی زاد رفتاراش مسریه کافیه یه نفر یه کاری کنه بقیه هم بدون فکر همونو انجام میدن 

خب تا بعد ...