وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

همچنان کمال الدین

واییی هر دفعه پاسخنامه رو میبینم تنم میلرزه  چراااا اینجوریه 
خودمم نمیرم دانلود کنما پا میذاری تو کانالای تلگرام همینجوری پاسخنامه س میپاشه تو صورتت
بابا ریاضی شونصد تا راه حل هست واس به جواب رسیدن
نامردا لااقل دوتاشم بنویسین 
خب میشه گفت به ساحل آرامش رسیدم برای مدتی 
یکم سرم خلوت شد 
حالا باید به یه سری کار عقب افتاده برسم وووو امتحانارو بخونم 
سرودم بدی نبود استاد خیلی خوشش اومد 
من جدای از هر چیزی خیلی حجاب دوست دارم (اعتقادات و قوانین و اینا نه) دلی دوست دارم بهمم میاد ولی حقیقتش میترسم از قضاوت بقیه 
واس همین میخوام یه تغییری تو پوششم بدم 
نمیدونم چرا اینجا و الان باید بگم واقعا؟ دارم برمیگردم خونه و تو اتوبوسم دلم خواست بگم میدونم بی ربط بود
آره این ترس از قضاوت چه کار ها که با آدمی زاد نمیکنه 
_هوا خیلی گرم شده نه به سردی هفته های پیش نه به گرمی الان ذوب شدم
_یه اتفاقی افتاد که باید بگم دوست عزیزی که داری میخونی یا موقعیت اجتماعیت، یا  شغلت، یا خانواده ت، یا رابطه عاطفی ت یا همشوننن
مال توئه ولی آرزوی خیلیاس 
برای بهتر شدن تلاش کن 
ولی با رضایت 
راضی باش ولی قانع نباش 
_ خدایا خواهش میکنم همه مریضارو شفا بده، خواهش میکنم هیچکس رو با بیماری خودش یا عزیزانش امتحان نکن 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد