بچه ها من تازه فهمیدم که از بودن در اجتماع (دقت کنید اجتماع، نگفتم جمع دوستان یا همکاران) بدم میاد
و جالبه بهتون بگم شغلی که خواهم داشت کاملا با اجتماع در ارتباطه
خاکتوسرم با انتخاب رشته کردنم اونم تازه تو ۳_۲۲ سالگی
الان هیچ غلطی نمیتونم بکنم
در واقع میخوام بهتون بگم من تازه خودمو به معنای واقعی شناختم یا شایدم خود واقعیم رو پذیرفتم
باید فیلد کاریمو تغییر بدم حتما
دارم دنبال یه شغلی میگردم که واقعا دوسش داشته باشم
البته اینکارو باید تو ۱۸ سالگی میکردم ولی اون موقع نه خودمو انقد دقیق میشناختم، نه انقدر نسبت به حرف و قضاوت مردم بی تفاوت بودم
بنظر خودم که اصلا دیر نیست
اگه کلا نمیفهمیدم و همیشه یه احساس ناراحتی سنگینی حس میکردم چی؟
باید تحقیقاتمو شروع کنم و دقیق همه چیزو بررسی کنم
دستاورد بسیار خوبی بود برای امروز
البته نتیجه گیریش امروز بود احتمالا پروسه ش چند سال طول کشیده و من تازه فهمیدم
سلام
گاهی آرزو میکنم که شغلی داشتم که با مردم در ارتباط نبود. مثلا بایگان یک اداره یا کسی که سر کار فقط با کامپیوتر سروکار داره.
اما برای من دیگه خیلی دیر شده که بخوام مسیرمو عوض کنم.
اما یه چیزی بگم. حتی اگه فیلد کاری تون عوض نشد و مجبور شدین با جامعه در ارتباط باشید هم به تدریج بهش عادت میکنید.
سلام
دقیقا منم داشتم به همینا فک میکردم بخصوص کار با کامپیوتر
شما پزشک خیلی خوبی هستین، حیفه دیگه بخوایین نباشین البته میتونین در کنارش کارایی که دوس دارین انجام بدین
نمیدونم، من خیلی سخت عادت میکنم بخصوص اگه چیزی مورد علاقه م نباشه ، اصلا از اول هم به امید این عادت کردن این رشته رو انتخاب کردم اما تاثیری نداشت
راستی خیلی ممنون اینجارو میخونین و نظرتونو میگین