وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وقت خداحافظیه

استاد صبح وقتی من خواب بودم زنگ زده بود بعدشم پیام داده بود که تماس بگیر حتما 

زنگ زدم جواب نداد بعد از چند دقیقه خودش زنگ زد که فردا بیا امتحان بده 

اصلا تمرکز ندارم واس درس خوندن بیشتر دوس داشتم لش کنم، بخوابم یا سریال ببینم 

راستی یه شیوه جدید واس سریال  دیدن اگه حوصله ندارین کشف کردم 

اینکه میای تعداد قسمتارو نصف میکنی یکی بیشترشو میبینی مثلا ۱۲ قسمته 

قسمتای ۱ و ۷ و ۱۲و میبینی 

یک که واس فهمیدن اصل داستانه

۷ جرقه اصلی زده میشه ، اون چیزی که منتظرشی مثلا معمای داستان حل میشه یا زوج سریال مچ میشن 

۸ تا ۱۱ احتمالا رابطه سینوسی و دیگه ۱۱ کاتی داریم 

۱۲ اوکی میشن و تادا 

سریال تموم میشه :) 

انقد سریال دیدم دیگه حوصله ندارم کامل بشینم ببینم 

امروزم تراز سوابق اومد و دیگه اصلا حوصله ندارم

اصلا حوصله زیستن ندارم 

نمیدونم این همه دویدم کجا رفت 

خیلی سختی کشیدم امسال همش حیف شد 

جلو مامانم نمیتونم گریه کنم چون عادتشه اونم گریه ش میگیره جای اینکه به من دلداری بده خودشم گریه ش میگیره 

و باید خودمو آماده کنم که برم یه روستای دور 

احتمالا باید بیتوته کنم و اونجا بمونم اگه جفت و جور نشه بیام نزدیکتر 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد