نمیدونم چرا حس میکنم هر چقد بزرگتر میشم نیازم به تراپیست بیشتر میشه
واقعا احساس میکنم توان ادامه دادن ندارم، هر بار که یه تغییری تو زندگیم ایجاد میشه توانایی کنترلم از بین میره
یادمه وقتی مدرسه تموم شد و کلا ۱۸ سالمو پر کردم دچار تنش شدم
شاید ۳_ ۴ سال طول کشید تا تونستم بپذیرم که بزرگ شدم و کلا دنیای بزرگسالی با نوجوانی فرق داره
شاید بخاطر همین مواج شدن از رابطه داشتن فراری بودم و هستم
الانم که میرم سرکار باز به اون دوران برگشتم
نمیتونم کنترل کنم
نمیتونم با همکارا ارتباط بگیرم
نمیتونم خودم باشم
بابام راست میگه من آدم خیلی ضعیفی ام که از پس هیچکاری برنمیاد
حتی نمیتونم درست و حسابی مشکلاتمو بیان کنم
دقیقا به اون دوران برگشتم
شاید حتی نرم دانشگاه و بپذیرم که معلم بمونم
آخه کی میتونه اینهمه پولو به عنوان جریمه بده
من اگه اینهمه پول داشتم که اصلا دانشگاه نمیرفتم بخاطر شندر غاز حقوقش
خیلی حالم بده واقعا
ای کاش یه نفر بیدارم میکرد و میگف همش خوابه
سلام عزیزم، شما ماشاالله عملکردتون خوب بوده، تلاشتون رو هم کردین بقیه ش رو بسپرین به خدا، ان شاءالله هر چی خیر هست براتون پیش بیاد
سلام
امیدوارم
مرسی از دلگرمی شما