وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

Light green, yellow and dark blue

شما اگر فیلم زیاد  دیده باشین معمولا تو همون سکانس اول ته داستان معلومه

مثلا من آنا کارنینا رو اصلا نخونده بودم سکانس اول و آخر فیلم ولی شبیه هم بود 

شاهکاره دلم نمیخواد اسپویل کنم 

یا یه فیلم دیگه بود اسمشو نمیتونم بگم ولی همون اول فیلم با یه سکانسی شروع شد که اواسط فیلم طرف گم شده بود، یعنی هیشکی نمی‌دونست چه بلایی سرش اومده آخر فیلم که مشخص شد میفهمیدی تو همون سکانس اول گفته شده بود  

من میگم احساس قلبی ما همون سکانس اول فیلمه 

هیچی از داستان نمیدونی ولی یه چیزایی بهت میگه 

بعد که به تهش رسیدی میگی ااااا پس این بود 

ولی بعضی فیلما هیچوقت تموم نمیشن 

مث فیلمای اصغر فرهادی که هیشکی نمیدونه تهش چی میشه

خودت باید نتیجه گیری کنی 

مثل بعضی اتفاقات زندکی 

مثل رشته های نامرئی بین آدما 

حس میکنی ولی چون نمیبینی بهش چنگ نمیندازی 

فقط دریه صورت میشه مطمئن شد این رشته های نامرئی وجود دارن یا نه

خیال کنی هستن و چنگ بندازی و بیفتی 

وقتی افتادی میفهمی که وجود نداشتن

هیچ تضمینی هم نیس 

دفعه بعد وجود خواهند داشت یا نه 

همیشه باید ریسک افتادن رو به جون بخری 

تا بفهمی 

فهمیدن دردناکه 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد