وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

صفر

اولین صفر عمرمو گرفتم 

یه دورم مفصل تو آموزش گریه کردم

یه سری حرفام که نباید میزدم، زدم

سه شنبه م میرم ادامه حرفامو میزنم 

تازه واس همین صفرم باید گواهی بگیرم 

ولی اینکه آدم با بغض حرف بزنه خیلی صداش ضایعه س نه؟ 

اره اینجوری شد دیگه 

تازه یه امتحان دیگه م با همین چالش دارم اونم نرم مسئول آموزش احتمالا اعدامم کنه 


Wind چی؟ کوفت

آقا من یه سوال از شما دارم 

میگه :

فلانی میگه من الان یادم اومد در مورد wind power یه چیزایی خوندم 

باباش میگه منظورت wind towerه؟ 

فلانی ام میگه آره ویند تاور..کلین انرژی و فلان و بهمان 

حالا سوال چیه 

فلانی در مورد ویند پاور مطالعه کرده 

خب این غلط نیس مگه؟ خودش میگه منظورم ویند تاوره 

ودف؟ 

خیلی رو مخه

خیلی 


هیچی همینجوری یه چیزی نوشتم

خیلی اینجا حرف میزنم نه؟ 

امروز داشتم ویدیو میدیدم استاد میگف کنکور تیر قراره دهنتونو سرویس کنه

حالا چرا؟ چون یه ماهه پایه نخوندین نمیدونه من دو ماهه اصلا نخوندم اردیبهشتو کلا درگیر دانشگاه بودم خردادم امتحان  :)

از این هفته م امتحانای دانشگاه و بقیه امتحانا باهم 

آره 

ولی دیگه از فکر به نتیجه دست برداشتم 

دوس دارم اونقدری که میتونم بخونم 

بقیه ش دیگه دست من نیست

سالها انتظار ، سالها رنج

پچ  پچ های هر جمعی اذیتشون می کرد و بعدها متوجه می شدند بخشی از پچ پچ ها متعلق به اوناست 

سوال اصلی چی بود؟ اشکال از زنه یا مرد؟ کدومشون نمیتونه عملکرد درستی تو فرآیند بچه آوردن باشه؟ برای کسانی که بچه دارند مسئله ی مهمی نیست اما این حرف هارو فقط کسانی درک می کنند که خودشون درگیر اون مسئله ن، مثل هر چیز دیگری ، مثل هر رنج دیگری 

نمیشه گفت تاثیری روی زن و مرد نداشت، احتمالا بعد از بودن تو هر جمعی وقتی می‌رسیدن خونه بحثشون می شد 

اینکه روند بحث چطور پیش می رفت حقیقتا بستگی به این داره که ایراد از زن بود یا مرد؟ اما چون همچنان یک رازه نمیشه در موردش نوشت 

میدونید یکی از معجزه های علم پزشکی چیه؟ اینکه می تونه شادی عمیقی به انسان ها ببخشه 

شادی ای که با هیچ پولی نمیشه خرید، شادی ای که هیچ قیمتی نداره 

مثل اینکه به شما بگن امروز ۱۰ میلیارد بهتون میدن به شرط اینکه آخرین روزی باشه که زندگی می کنین 

جواب این سوال به حال اون روز شما بستگی داره 

اگر روزی باشه که تو رنج و سختی و عذابین، اگه به هر دلیلی حالتون خوب نباشه، اگه فهمیده باشین یه بیماری سخت گرفتین، اگه فهمیده باشین کسی که عاشقشین بهتون خیانت کرده، اگه شخص عزیزی رو از دست داده باشین احتمالا قبول می کنین! بخاطر ۱۰ میلیارد؟ فکر نمی‌کنم احتمالا بخاطر اینکه نمیخوایین بیش از این اون رنجو تحمل کنین و قراره امروز آخرین روز زندگی باشه

و اگه خیلی خوشحال باشین؟ اگه به عشقتون رسیده باشین، اگه شنیده باشین بیماری سختی رو شکست دادین، اگه بفهمین عزیزتون نجات پیدا کرده احتمالا قبول نمیکنین! بخاطر ۱۰ میلیارد؟ فکر میکنم بیشتر  بخاطر خوشحالی عمیقی که تو قلبتون جریان داره 

ارزش بعضی چیزا از پول بیشتره 

مثل سالها انتظار برای تولد یک بچه 

و اول از همه اذن خدا و بعد علم پزشکی 

علمی که خدا به آدمها بخشیده باعث میشه این شادی عمیق تو زندگی یه خونواده جریان پیدا کنه 

آخه این قیمت داره؟ اگه پزشکا می‌دونستن که چشمای آدما بعد از این اتفاق چقدر می درخشه! چقدر جوونتر میشن ! بیشتر به شغلشون علاقه مند میشدن 

خاطرات

با هم سوار اتوبوس شدن، یکیشون تیشرت مشکی پوشیده و اون یکی خردلی که به نارنجی نزدیکتره تا زرد، از همون وقتی که سوار شدن مشغول صحبت کردنن، هر دو چهره های بامزه ای دارند و از فیزیکشون معلوم که باید ۱۷ تا ۱۹ ساله باشن 

ریشایی که هنوز کامل درنیومده، اندام لاغر و استخونای کشیده 

بین این دو تا دوست من حدس می‌زنم اونی که مشکی پوشیده لیدر کارای به روزه ، مثلا در مورد پسرا از بازیای جدید خبر داره، میدونه چجوری بازی کنه که ببره، میدونه چجوره دختری رو مجاب کنه که باهاش هم کلام شه و نارنجی پوش دوستیه که عاقل تره، اونیه که محتاط تره و این احتیاطو هم خودش انجام بده هم به دوستش انتقال میده 

مشکی پوش ایرپادشو درآورد و یکیشو داد به دوسش که باهم یه بازی رو بررسی کنن

بعد از کلی توضیح احتمالا نارنجی پوشم الان حقه های بازی رو بلده 

خیلی وایبی که بهم دادنو دوس داشتم 

بخصوص قسمت شیر کردن ایرپاد :(

یاد خودم افتادم که با دوستم از امتحان برمیگشتیم و تا وقتی می‌رسیدیم خونه دنیا واس ما بود 

اون لیدر بود 

فیلمای جدیدی که دیده بودو می‌آورد و قسمتای هیجان انگیزشو بهم نشون میداد نوجوون جماعتم که غلیان هورمونه 

دلم واس خودمِ اون موقع تنگ شد

امتحانمم سخت بود 

خاکبرسر طراح سوال کنن