وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

?How am I supposed to know

امیدوارم تو زندگی بعدی یه انسان ۱۰۰ در ۱۰۰ برون گرا باشم 

من درصد درون گراییم در مواقع مختلف تغییر میده ولی معمولا از ۷۰ درصد به بالا همیشه فاکینگ درون گرام 

میشه با کسی حرف زد؟ آره ولی نه هر کسی 

خیلی این پروسه برداشتن مرزها برای یه آدم سخته 

یکیو انتخاب میکنی کم کم باهاش ارتباط برقرار میکنی 

اوایل بیشتر شنونده ای، وقتی دیگه فهمیدی مچی باهاش، احساس امنیت کردی میشی گوینده 

وقتیم که رفت، به هر دلیلی ارتباط قطع شد متلاشی میشه 

یه مدت باز درصد درون گراییت میزنه بالا میرسه به نود، صد 

دوباره حس میکنی یه نفر باید باشه و این پروسه تکرار میشه 

ممکنه اصلا حوصله نداشته باشی پروسه رو تکرار کنی و تو لاک بمونی 

راستش بدم نیست 

اذیت کننده هم نیست باهاش کنار میای 

ولی حداقل یه نفر همیشه باید باشه 

چند روزه اون یه نفر پیشم نیست و خیلی خیلی احساس تنهایی میکنم 

من خیلی وقته دوست و رفیق  ندارم 

همکلاسی دارما باهاشونم حرف میزنم گهگاهی ولی اون مرزها فقط در مواقع حضوری برداشته میشن ، دیگه تو دانشگاه تجربه چت صمیمانه نداشتم چون همشون درگیرن احتمالا 

اونی که بخاطر بیکاری کارای چرت و پرت و خارج از سنش میکنه منم 

همچین بیکارم نیستم ولی مثلا متاهل نیستم، چه میدونم رابطه ندارم، سر کار نمیرم 

کارای خارج از سنم که میگم منظورم کارای کوچیکتراس 

چند بار خواستم فکرمو درگیر چیزای دیگه کنم 

مثلا دغدغه م بشه ظاهرم، خیلی برسم به ظاهرم 

همه اون چند بارم شکست خوردم 

اصلا نمیتونم ادامه بدم ولی گمونم بد نباشه یه بار دیگه امتحان کنم 

یکی از افراد مجازی ای که میشناسم میگه بهم میگفتن زشتی 

منم از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم بابت چیزی که دستم خودم نیس ناراحت نباشم به جاش به چیزایی بپردازم که دست خودمه 

مثلا درس بخونم 

الانم بعد از ارشد داره پزشکی میخونه 

فک کنم منم عملا همینکارو کردم و حواسم نبوده 

به منم گفتن زشتی 

یه بارم بخاطر اینکه خیلی بچه آرومی بودم شنیدم که میگفتن مریضم ، بچه که انقد آروم نمیشه 

منم نتونستن هیچکدوم تغییر بدم به جاش سعی کردم مثلا تو چیزای دیگه تاپ باشم 

که تو اونم شکست خوردم

فک نکنین خنده تلخه جدی دارم میخندم 

چیکار کردم تو زندگیم؟

نظرات 2 + ارسال نظر
monparnass دوشنبه 8 مرداد 1403 ساعت 01:45 ب.ظ http://monparnass.blogsky.com

" آره واقعیت همینه متاسفانه "
پس غمگین نباش و خودت رو سرزنش نکن
سعی کن با همین شرایط موجود که توش هستی
از عمر بهترین استفاده رو بکنی
بشین فکر کن چه کارهایی می شد بکنی و نکردی
آروم آروم و بدون عجله مقدمات انجامشون رو فراهم کن
کاری کن که با همین وضع موجود شاد باشی
همه آدمها یه مشکل دارن
مهم اینه که با وجود همین مشکلهای گاهی غیر قابل حل
از خودمون راضی باشیم
و از عمری که داره می گذره لذت ببریم
بدون آسیب رسوندن به دیگران

دقیقا دارم همینکارو میکنم
مرسی از شما که وقت گذاشتین و واسم نوشتین
خیلی ارزشمنده برام

monparnass یکشنبه 7 مرداد 1403 ساعت 11:07 ب.ظ http://monparnass.blogsky.com

" چیکار کردم تو زندگیم؟"
این سوالیه که اکثر ماها نمی تونیم جوابی بهش بدیم
یا جوابی که برای این سوال می دیم خوش آیند نیست

اکثر ماها در شرایط و محیطی قرار نگرفتیم که بتونیم از توانایی هامون استفاده کنیم
تعداد زیادی از ما شبیه تخم مرغی هستیم که
هیچوقت ازش جوجه بیرون نمیاد
تقصیر کیه ؟
خیلی از موارد مقصر اجتماعه
اگر زمین آماده نباشه هر چقدر هم دونه مستعد باشه
رشد نمی کنه
یا کم رشد می کنه
یا گیاه حاصل گل و میوه نمی ده
در زمانی زندگی می کنیم که کشور رو به خاک سیاه نشوندندر تمام شاخص های بد جزو اولین هاییم
و در تمام شاخص های خوب جزو آخرین ها
در این شرایط که وضعیت اشتغال و ارزش پولی کشور و
دهها پارامتر مهم دیگه افتضاحه
باز هم باید خودمون رو سرزنش کنیم ؟
الان کسی شانس موفقیت داره که خانواده اش
از لحاظ مالی جزو اون ده بیست درصد بالای جامعه باشن
بجز اونها
موفقیت هر شخص
کاملا وابسته به شانسه
نه توانایی ها و استعداد های خودش.

چه قشنگ نوشتین
واقعا ممنون
آره واقعیت همینه متاسفانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد