وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

Meant to stay hid

+خب از ۵ عصر خواب بودم تا یه ساعت پیش 

اصلا شام نخوردم و الانم میخوام دوباره بخوابم :/ 

یه نفرو میشناختم تو اداره مسئول امور مالی بود 

الان البته پستش عوض شده، مسئول سازماندهیه 

وقتی ما سازماندهی میشدیم امور مالی بود 

امروز تو دفتر میگفتن خواستگار خانم نمک بوده

کلا انگار نصف مردای منطقه خواستگار خانم نمک بودن :/ آر یو کیدینگ می؟ 

شایدم بودن 

+بعضی وقتا رفتار پدرو مادرم با خودم یادم میاد تعجب می‌کنم چجوری دووم آوردم ، بعد میگم قطعا بخاطر کنکور بوده 

الان از هر چهار پنج جمله ای که بهم میگن یکیش حتما کلمه گیج، دست و پا چلفتی، بی عرضه و مترادف این عبارت ها توش هست 

تا کنکور بود فک کنم خیلی خودشونو تحت فشار قرار میدادن چیزی نگن

فک کنم اگه تصمیم قطعی بگیرم که دانشگاه نرم اسممو از شناسنامه خط زده از ارث محروم میشم 

+ یه جمله باحال خوندم 

نوشته بود معجزه وقتی اتفاق میفته که باور کنی معجزه ای در کار نیست، هیچ آدمی قرار نیست بیاد نجاتت بده فقط خودتی و خودت 

من تقریبا از این اسلوب پیروی کردم از چند سال پیش تا الان، ولی به اتفاق افتادن معجزه امیدوار بودم اما فک میکنم الان دیگه وقتشه دیدگاهمو تغییر بدم، هیچ آدم نجات دهنده ای نیس ، فقط خودمم و خودمم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد