واقعا متاسفم واس خودم که وقتی میبینمش دلم هلوپی میریزه
باورم نمیشه تو این وضعیت احساساتم زنده س
تجربه من میگه که فاصله متاسفانه همیشه جذابه
یعنی ممکنه تو از دور خیلی خیلی از یه نفر خوشت بیاد ولی وقتی بهش نزدیک میشی میبینی حتی اگه به اون خوبی هم باشه واس تو مناسب نیس
ولی وقتی از همون دور همچنان به نظاره بپردازی این احساس همچنان قوی تر میشه و اگه هیچوقت ارتباط شکل نگیره تاثیر بدی رو روح و روان آدم میذاره
واس همین دلم میخواد ارتباطی بین ما شکل بگیره
یا اگه قرار نیس شکل بگیره من دیگه ناظر نباشم
واس همین میگم کاش کلا نبینمش ولی زورم نمیرسه و تازه دست من نیس
ای کاش اونم مثل من فکر میکرد
البته اگه اون احساسی که من دارمو نداشته باشه خب نداره دیگه
نمیشه که به زور بگی از من خوشت بیاد
ولی ای کاش خوشش میومد
چند وقت پیش با یکی داشتم حرف میزدم میگف وقتی اینجوریه یعنی ازت خوشش نمیاد
میخواستم بگم ما تو دانشگاه نیستیم که داداش
هر دومون تو یه محیط به شدت بسته و البته ببخشید بی فرهنگیم
شاید میترسه
این آدمایی که من میشناسم از کاه کوه میسازن
هر کی از اینا دور باشه به خدا نزدیکه