وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

مدرسه

امروز یه چیزی شنیدم که یادم افتاد مطلبی رو اینجا بنویسم 

بنظرم واس پدرومادرا خیلی مهمه که بدونن 

من یه خونه درب و داغون تو  یه محله خوبو به یه خونه تروتمیز تو یه محله چرت  و پرت ترجیح میدم 

محله خوب از نظر من محله قشر متوسط جامعه س حتی اگه پولدار باشی میتونی جاهای دیگه این پولو سیو کنی 

من کارورزی اخیر یه مدرسه میرفتم که تو محله اوکیی بود تقریبا ولی بسیار با فرهنگ پایین 

حالا بگیم ار هر لحاظ ضعیف 

باورتون نمیشه بچه سوم ابتدایی تو حیاط پوزیشن های روابط زناشویی رو به هم نشون میدادن 

حالا میگیم به ذات آدمم بستگی داره ولی آخه تو همچین مدرسه ای بد، بدتر میشه خوب هم بد میشه 

حواستون باشه بچه رو کجا میفرستین 

تو محله خیلی خفنم رفتم 

یه جوری که اواخر سال جشن خودکار و فلان و ...از این چیزا برقرار بود

یا مثلا اولیا که میومدن مدرسه مث فشن شو 

همه خوشتیپ 

ولی بازم بی فرهنگ 

هر چی فحش رکیک بود این بچه ها بلد بودن 

نمیگم همه ولی خب میشه گفت ۵۰ درصد بچه ها که مشکلاتی مثل جدایی پدرومادر داشتن این شکلی بودن 

ولی یه مدرسه متوسط که رفتم اوکی تر بود از هر لحاظ 

نمیشه که بچه رو زندونی کرد ولی همیشه میانه  بهترین قسمته 

خوب و بد داره خوب و بدشم طیفش متوسطه 

و در نهایت تربیت پدرومادر حرف اولو میزنه 

هر دوی طیف های خیلی مرفه و ضعیف متاسفانه خوب عمل نمی‌کنن

وقت خداحافظیه

استاد صبح وقتی من خواب بودم زنگ زده بود بعدشم پیام داده بود که تماس بگیر حتما 

زنگ زدم جواب نداد بعد از چند دقیقه خودش زنگ زد که فردا بیا امتحان بده 

اصلا تمرکز ندارم واس درس خوندن بیشتر دوس داشتم لش کنم، بخوابم یا سریال ببینم 

راستی یه شیوه جدید واس سریال  دیدن اگه حوصله ندارین کشف کردم 

اینکه میای تعداد قسمتارو نصف میکنی یکی بیشترشو میبینی مثلا ۱۲ قسمته 

قسمتای ۱ و ۷ و ۱۲و میبینی 

یک که واس فهمیدن اصل داستانه

۷ جرقه اصلی زده میشه ، اون چیزی که منتظرشی مثلا معمای داستان حل میشه یا زوج سریال مچ میشن 

۸ تا ۱۱ احتمالا رابطه سینوسی و دیگه ۱۱ کاتی داریم 

۱۲ اوکی میشن و تادا 

سریال تموم میشه :) 

انقد سریال دیدم دیگه حوصله ندارم کامل بشینم ببینم 

امروزم تراز سوابق اومد و دیگه اصلا حوصله ندارم

اصلا حوصله زیستن ندارم 

نمیدونم این همه دویدم کجا رفت 

خیلی سختی کشیدم امسال همش حیف شد 

جلو مامانم نمیتونم گریه کنم چون عادتشه اونم گریه ش میگیره جای اینکه به من دلداری بده خودشم گریه ش میگیره 

و باید خودمو آماده کنم که برم یه روستای دور 

احتمالا باید بیتوته کنم و اونجا بمونم اگه جفت و جور نشه بیام نزدیکتر 

یه جایی که معلوم نیس کجاست

تمام انگیزه م پر کشید و رفت 

من از بچه ها خوشم نمیاد نه اینکه خوشم نیادا اینجوری بگم که حوصله ندارم چیزی یادشون بدم

و گس وات؟ 

باید به کلاس اولیا درس بدم 

مغزم استاپ کرد موقع انتخاب کردنش 

البته انتخاب چندانی هم نداشتیم بهرحال همین آش و همین کاسه س 

نمیدونم چرا خیلی واسم مهم نیست 

ولی واقعا ترجیحم اول نبود 

رفت تو پاچه م 

اصلا تمرکز کافی واس درس خوندن ندارم 

هزاران فکر تو سرم میچرخن و کاملا 

نتایج لعنتی بیا دیگه 

کشتیمون 

اون احمقی که دیروز راجع بهش حرف زدم رو ندیدم 

تماس گرفتن از دور دستور دادن کجا میخوان برن 

دوست لجنشم اومده بود 

میدونی چیشده؟ 

دانشگاه ثبت نامم کرده 

با تقلب ۲۰ بگیر 

با تقلب گواهی و تقدیرنامه بگیر امتیازت بره بالا 

بعد مدارکتو بده واس استعداد های درخشان 

بعد مدارک بقیه رو گم و گور کنن و مدارک تو رو بفرستن 

بعد زودتر از موعد مدارک فارغ التحصیلی و ریز نمراتتو بفرستن دانشگاه

که تو بری دانشگاه 

تف 

این روزا

انقد فکرمو درگیر کرده که نه میتونم زبان بخونم، نه به کارام برسم 

دارم اذیت میشم دیگه

از این کاناله لفت دادم، چون دیگه داشت میرفت رو اعصابم 

بچه هاش خیلی استرسی ان به منم منتقل میکنن 

اینم مغز منو مختل میکنه 

امروز سه تا درس نخونده دارم 

از یکی از دوستانی که کارمند بانکن پرسیدم چجوری از یه رشته دیگه به بانک رسیدین جواب ندادن 

فک میکنم ایشونم پارتی داشتن 

نمیدونم چرا؟ مطمئنم منم اگه پارتی داشتم دلم میخواست کارمند بانک باشم ولی نمیدونم چرا وقتی میبینم یکی دیگه از این امتیاز استفاده کرده بدم میاد

هم از اون بدم میاد هم خودم هم جایی که به دنیا اومدم 

یه خاورمیانه ای بدون پارتی 

البته این قضیه پارتی و در کنارش سهمیه هم همینطوره 

تو دانشگاهم حالم از این سهمیه ایا به هم می‌خورد 

امیدوارم فردا ریختشو نبینم 

حالا از شانس من اولین نفری که فردا میبینمش خود بیخودشه

۱۱.۱۱

دوس داشتم بودی باهات حرف میزدم 

ولی تو متعلق به من نیستی، هنوزم مطمئن نیستم ازدواج کرده باشی یا نه، لعنتی حداقل یه جوری نشون بده اگه متاهلی 

چه میدونم قلب بذار، حلقه بذار تو بیوت یه کاری بکن که من بفهمم 

بذار بدونم میتونم گاهی بهت فکر کنم یا نه 

فک میکنم اگه متاهل باشی اصلا درست نیس بهت فکر کنم 

هیچوقت با پیج فیکم نیومدم سمتت 

نمیخوام چیزی که نمیخوای من بدونمو بدونم 

راستشو بخوای بهت فکر نمیکنما 

فقط وقتایی مثل امشب دوس دارم بودی تا بهت میگفتم 

تا از روزایی که گذشت برات بگم

ولی نیستی 

اینجور وقتا فقط دوس داشتم تو  باشی تا بهش بگم 

جز تو هیچکس دیگه نیست 

حس میکنم فقط تو میتونستی بفهمی من چی دارم میگم 

خیلی دوس داشتم بودی 

دلم واقعا واست تنگ میشه وقتایی که خیلی خوشحال یا خیلی ناراحتم 

اینجور وقتا فقط تو بهم نزدیکی 

اینهمه انرژی ای که به سمتت سرازیر میشه تاثیری ام داره؟ یاد من میفتی؟

روح من غیر از تو پیش هیچ کس دیگه ای عریان نیس 

نمیدونم چجوری بگم تا بفهمی 

البته اگه قرار بود بفهمی که الان اوضاع این نبود 

بهرحال خواستم بدونی امشب دوس داشتم بودی 

خودت میدونی چرا