داغونم داغون

خودم خیلی حالم خوبه این ویدئو های شعر اینستا هم حالمو بدتر کرد

شاید بگین کدوم اینستا 

تو که همیشه میگی اینستا ندارم 

یه پیج دارم با صفر تا فالوور و فالووینگامم کلا فروشگاه و پیج سلبریتیای مورد علاقمه

چنین پیج واس من بدون آدمه و دقیقا چیزیه که دوسش دارم ولی خب همینم بعضا دی اکتیو میکنم

دلم میخواد گریه کنم واقعا 

نمیدونم چرا این رتبه های کوفتی نمیاد تکلیفم مشخص شه 

خسته شدم از انتظار 

یه چیزایی هم باز یادم افتاد رفت رو مخم و داره اذیتم میکنه 

الان فک کنم پیج مجتبی شکوری رو بین اسکرولا دیدم ولی ریلزشو نگاه نکردم و چشمم به لایکا افتاد که ۹۰ کا بود 

خیلی افتخار میکردم که همچین آدم حسابی ای انقد شناخته شده 

من راستش جزو اولینایی بودم که اون ویدیوش که میگف روزی ۱۶ ساعت(اگه درست یادم باشه) درس میخوندم چون از مدرسه اخراج شدم 

و نهایتا رتبه ش دو رقمی شده بود 

چند وقت پیش گف که سهمیه داشته 

راستش از چشمم افتاد 

بدم نیومدا ازش ولی انگار دیگه نمیتونم اونجوری که بهش ایمان داشتم ، ایمان داشته باشم 

اعتبار همه حرفاش واسم زیر سوال رفت 

تو همین ۲۴ ساعت گذشته دو تا مینی سریال دیدم 

چرا رتبه ها نمیاد 

خدایا

راستی من میخوام وبلاگ چند نفرو به قسمتی به اسم پیوند ها اضافه کنم که هر وقت اومدم اینجا به وبلاگ اونا هم سر بزنم و بخونمشون 

ولی بلد نیستم 

کسی میتونه کمکم کنه؟

فکت

باورم نمیشه امروزم نتایج نیومد  واقعا مسخره س 

میخوام چند تا فکت راجع به خودم بگم 

یک: وقتی دارم درس میخونم، فیلم یا سریال میبینم جواب تلفن و پیام هیچکسو نمیدم غیر از خونواده م 

دو: از عمل های زیبایی خوشم میاد ولی هیچوقت پولشو نداشتم که انجام بدم 

سه: وقتی یه آدم خوشگل (چه پسر، چه دختر) میبینم واقعا نمیتونم هندل کنم ، اگه مرکز توجهش من نباشم که معمولا نیستم بهش نگاه میکنم و بعد از اینکه نگام کنه میترسم و چه باورتون بشه چه نه حتی حرف زدن معمولیمم یادم میده و اگه کسی همرام باشه سعی میکنم پشت سرش قائم شم

چهار: تا حالا کافه نرفتم ، میتونستم برم ولی نمیدونم چرا دلم نمیخواد بسوزه حس میکنم باید با کسی برم که میخوام باهاش ازدواج کنم 

پنج: اگه به اندازه ی فیلم دیدن کتاب میخوندم میتونستم که سخنور یا اندیشمند باشم و همیشه از این بابت متاسف بودم 

شش: از کارای خونه متنفرم و آشپزی ام بلد نیستم و حس میکنم یکی از بزرگترین نقطه ضعفهای منه (فارغ از اینکه دخترم کلا دلم میخوادست علاقه داشته باشم به اینکارا) 

هفت: از اینکه خیلی ساکتم و آروم بنظر میرسم بدم میاد ولی تقریبا هر چند وقت یه بار این ویژگیامو از یکی میشنوم و آپدیت میشه برام 

البته باید بگم بدم میومد الان دیگه تقریبا پذیرفتمش 

هشت: از اینکه یه نفر ازم عکس و فیلم بگیره متنفرم و به محض اینکه متوجه بشم محلو ترک میکنم و متواری میشم 

نه: زبان مادریم با زبان جایی که به دنیا اومدم فرق میکنه و با اینکه تو این محیط بزرگ شدم فقط میتونم متوجه بشم و اصلا نمیتونم صحبت کنم همین باعث شده فک کنم تو یادگیری زبان خیلی بی استعدادم ، شاید واقعا هستم 

چون زبان پدر و مادرمم با هم فرق میکنه ولی من فقط یکیشو بلدم 

و آخری : دوست دارم کسی که یه روز بهش علاقمند شدم فراموش کنم ولی هرگز نتونستم کسی رو پیدا کنم که علاقه مون دو طرفه باشه و بتونم اونو پاک کنم البته نسبت به اونم احساسم یکطرفه بود ولی میتونم بگم فقط مبهم و ناواضح شده برام نتوستم پاکش کنم و حتی اگه خودشم بیاد نمیتونم اون احساسو دوباره نسبت بهش داشته باشم نه به اون و نه فعلا به کس دیگه ای و این باعث ناامیدیم میشه 

بعدا نوشت: راستی اینو به عنوان یه چالش در نظر بگیرین و شمام تو وبلاگتون راجع به خودتون بنویسین لطفا به منم بگین تا بیام بخونم

درون گرا

بچه ها به لیست فیلمای جادوییم

فارست گامپ 

نجات سرباز رایان 

مردی به نام اوه 

رو اضافه میکنم 

یکی دیگه م از ذهنم گذشت ولی الان اسمشو یادم نیست

تازه یه لیست جادویی دیگه م تو دست و بالم بود حیف که دست و بالم بسته س 

بسیار بسیار سریال‌های جادویی ای درو کردم این تابستون ولی خب نمیشه گفت 

پیکی بلایندرز همچنان درخشانه در نظرم 

بیکار بودین ببینین 

امروز داشتم به خونواده میگفتم واس من یه دوست پیدا کنین 

من از بی دوستی دارم می میرم 

کمبودش خیلی داره حس میشه 

وقتی درس داشتم خیلی سرم مشغول بود الان خیلی حوصله م سر میره 

بابا دوس دارم چرت و پرت بگیم و بخندیم 

بچه ها درصد درون گرایی من همیشه از ۹۰ به بالا بوده ولی الان دلم دوس میخواد 

پس به این پستای اینستا توجه نکنین عکس  یه اتاق و یه هدفون گذاشته نوشته بهشت درون گراها 

زر مفت نزن بابا 

بی خوابی

یعنی دوران کنکورم خوابم بهم نریخته بود 

نمیدونم چم شده

انقد نخوابیدم زیر چشام گود افتاده 

خسته شدم از بس دنبال سرگرمی گشتم ودف واقعا 

میخوام برم پیکی بلایندرزو واس بار سوم ببینم 

دوستام همه عقد و عروسی و تولد یک سالگی بچه شونه 

منو ببین تو روقرآن 

یعنی مغزم انقد پر شده از داده های مربوط به درس

حالم به هم میخوره از روند انتخاب رشته 

اصلااا حوصله خوندن دفترچه رو ندارم لذا باید یکیو پیدا کنم جای من بخونه 

قیمت گرفتم یک و دویست 

حالا بین دو تا مشاور گیر کردم که کدومو انتخاب کنم 

نظرم بیشتر به سمت الف، ر میره 

احتمالا به همونم بسپرم