وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

وبلاگی برای خودم

تقریبا از هر موضوعی که از ذهنم بگذره اینجا می نویسم :)

متوالی

 آخه من نمیدونم ارزش کادویی که خودت دهن باز کنی بگی بخر چیه؟

اون دخترخاله م که عقد کرده چند وقت پیش 

الان هی مامانش زنگ میزنه میگه باید فلان چیزو واس دخترم بخرین

خاکبرسرت کنن گشنه 

آخه کم پول داری؟ بعد به مایی که تا خرخره تو قرضیم میگی کوفت بخرین 

من از روابط فامیلی بیزارم 

از روابط دوستانه هم بیزارم 

چون هیچ خیری از تو هیچکدومش هیچوقت به من نرسید 

بابا مومن خیر نمیخوایم شر نرسون

خلاصه که همچین فک فامیلی داریم 

من نمیدونم من که صفر قشنگمو گرفتم دیگه گواهی پزشک واس چیه؟

واس ترم بعده؟ من ترم آخرم واحد مونده م ندارم جز این استاد گردن شکسته ای که برام درست کرد 

حوصله درس خوندن واس امتحان فردارم ندارم ولی مجبورم 

تازه بد ماجرا میدونی کجاست؟ که یه امتحان دیگه م با همین شرایط دارم 

یعنی اینجوری پیش بره یه صفر دیگه م میگیرم 

خدایا بهم رحم کن ، و خواهش میکنم بهم کمک کن دووم بیارم 

درهای بسته

البته سر صبح یه نفرم دیر اومد یعنی ۷.۲۰ دقیقه درارو میبندن 

غلط نکنم ۷.۴۰ بود که رسید که درو باز کردن 

نگهبان مدرسه چند بار به مدیر زنگ زد از همونجا اولش که جواب نداد 

بعدم که جواب داد گفت بگو بره 

بعد که دختره داشت توضیح می‌داد فقط گفت برو عزیزم و بعدم گوشی رو قطع کرد 

یه چند دقیقه که گذشت دختره رو بیرون کردن و درو بستن 

همینجوری هی سر و صدا میومد و در میزد ولی فایده ای نداشت

دست و پا می زد که بذارن بیاد تو ولی نذاشتن

احساس میکنم امروز اون تنها کسیه تو دنیا که میتونه درکم کنه 

میدونم چقد دست و پا زدی 

چقد توضیح دادی 

دلیلتو حتی کسی گوش نکرد 

کسی حتی تلاش نکرد توضیحاتتو بشنوه 

الان احتمالا حالت مزخرفه کاش پیش هم بودین زر میزدیم 

روزی بس بد

نمیدونم چیکار کنم حس بد  امروزم شسته بشه بره 

همش حرفای خودم و مسئول آموزش تو سرم تکرار میشه و نمیتونم بهش فکر نکنم

تازه همیشه اتاقش خلوته امروز کل کادر دانشگاه با چایی های در دستشون اونجا نشسته بودن 

همیشه اینجور وقتا میگم فکر به گذشته میتونی تغییری تو الانت ایجاد کنه؟ و خب ۱۰۰ درصد موارد جواب این سوال منفیه بعد تا حد خوبی ذهنم رها میشه 

من معمولا انقد سریع قاطی نمیکنم یکم تحت فشارم و یه سوزن کافیه تا بترکم 

هیچ اتفاق خوبی مدتهاست نیفتاده واسم 

اینجوری نبوده که بگم واییی ایول شانس آوردم 

من از این دانشگاه متنفرم حالا فکر اینکه تابستون یا مهرم باید برم اون خراب شده مایه عذابم شده 

بنظرتون واس به دست آوردن کمی شادی چیکار باید کرد؟

صفر

اولین صفر عمرمو گرفتم 

یه دورم مفصل تو آموزش گریه کردم

یه سری حرفام که نباید میزدم، زدم

سه شنبه م میرم ادامه حرفامو میزنم 

تازه واس همین صفرم باید گواهی بگیرم 

ولی اینکه آدم با بغض حرف بزنه خیلی صداش ضایعه س نه؟ 

اره اینجوری شد دیگه 

تازه یه امتحان دیگه م با همین چالش دارم اونم نرم مسئول آموزش احتمالا اعدامم کنه 


Wind چی؟ کوفت

آقا من یه سوال از شما دارم 

میگه :

فلانی میگه من الان یادم اومد در مورد wind power یه چیزایی خوندم 

باباش میگه منظورت wind towerه؟ 

فلانی ام میگه آره ویند تاور..کلین انرژی و فلان و بهمان 

حالا سوال چیه 

فلانی در مورد ویند پاور مطالعه کرده 

خب این غلط نیس مگه؟ خودش میگه منظورم ویند تاوره 

ودف؟ 

خیلی رو مخه

خیلی